۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

این کمدی هایی که دیگر نمی خندانند!

خسته شدیم از این همه شیعه بازی. من یکی دیگه خندم نمیگیره. فاطمه زهرا؟ خوب چی مثلا خوب که چی؟ همچین میگه یا فاطمه زهرا! بابا طرف 9 سالش بوده شوهر کرده چارسال بعدشم افتاد مرد! ما یه همسایه داریم اسمش هست بیبی گلنار. این 9 سالش بوده تا الان که نهصد سالشه و امیدوارم نهصد سال دیگه هم همینطوری کله خراب زندگی کنه، همش رخت میشسته و بچه میزاییده! از لاکپشت بیشتر زاییده. تازه انقد بدبختی کشیده که هر بار میاد به مامانم میگه کلی مامانم براش گریه میکنه. چروک تو صورتش داره اندازه درکه! خوب اگه به بدبختیه که اینو صدا بزنید تا این بهتون بیلاخ بده. هرچی نباشه بیلاخش خودیه.
حسین؟! خوب که چی مثلا؟ چیکار کنیم حالا؟ به تخمم که حسین! و همینطور اون یاران مهبل مبهوتش (همون کس گیج خودمون). آقا جان، خنده دار نیست دیگه! یه بار بخندیم دو بار بخندیم! چقدر میگی حسین؟ حتی وقتی میزنی تو سر خودت صدای بز میدی بازم دیگه خندم نمیگیره. برید یه مدت کامبوج از اون مذاهب اونجا یاد بگیریید. انقد خوبه! این آخریا تو خورشت قیمه مفتی گدا نوازیتونم خوب ملات نمیریزین. ولی یه بار این آخریا یکی گفت من سگ سگ سگ سگ سگ درگاه ابولفضلم کلی خندیدم. کلا ابولفضل از بقیه بهتره. یه بارهم رفته بود دروازه واساده بود تو تیم بهشت به گا داده بود بازی رو. حالا جو گیر نشین همش ابولفضل بگید ها.
یا حضرت علی اصغر! باورتون نمیشه که من به اینم دیگه خندم نمیگیره. یه هیئت سر کوچه داییم اینا بود که نوشته بود هیئت وفاداران به علی اصغر! خوب نیست آدم به بیماری دیگران بخنده. ولی با این وجود نخندیدن من به دلیل انسان دوستی نیست. فقط چون عادت کردم دیگه نمیخندم به این بیعت کنندگان با بچه ای که زیر خودش پی پی میکنه!
جدیدن به این لقبهای آخوندا بیشتر میخندیدم. مثلا دامت برکاته. همیشه فک میکردم یعنی دادم بترکاننت! یا مثلا مدض... چی چی؟ بلدم بگم ولی نمیتونم بنویسمش. تو مایه های دنبه زمخت و عالی! این حیاتی هم دیگه اصلا حرفای خنده دار نمیزنه تو اخبار. یعنی میزنه ها. بیچاره هرکاری میکنه من خندم نمیگیره. احمدی نژادم دس تو دماغش کرد خندم نگرفت. یعنی چی آخه؟ خوب تنوعی چیزی!
سلام اله علیها هم حتی دیگه خنده دار نیست! اینم بلد نیستم بنویسم ولی میتونم بگم. یه روز از جلو یک بیمارستان رد می شدم دیدم رو دیوار روبروش نوشته بود تربت حسین داروی همه دردها است. مثلا این خوب بود یه کم ولی فقط در حد یه لبخند.
حالا همه اینا به کنار، امروز بعد از یک ماه سفر اجباری اومدم ایران بلوتوث اون پسر جوون تو میدون کاج رو دیدم. هرچی خندیده بودم از دماغم در اومد. بعد گفتم بیام اینجا بگم ریدم به همه اون بالایی ها که دیگه خندم نمیگیره بهشون!

۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

علي براي من اهميتي ندارد چرا بايد برنامه هاي غمگين ببينم

اين تلويزيون کوفتي ايران همش شده اشک و آه و زاري براي اين علي بن ابي طالب. خوب من چرا بايد مجبور بشم اين برنامه هاي غمگين رو ببينم؟ بابا من هم ايرانيم. چرا برنامه ها رو تعطيل ميکنيد آخه؟ اين همه حسينيه و روضه خوني و اين چيزها هست بريد همونجا خوب.
بابا جان، اين علي براي من هيچ اهميتي نداره. نه خودش نه مردنش و نه شمشير خوردنش. چه معني داره اخه همه چيز رو تعطيل ميکنيد و به جاش اين برنامه هاي مزخرف رو ميزاريد که چند تا آدم بد قيافه با لباس عربي دارن براي کشتن علي نقشه ميکشن و يتيم ها تنها ميشن؟! خوب به من چه آخه؟
علي آن شاه عرب شير خدا فلان به همان! به من چه خوب؟
آقا اين تلويزيون رو روشن ميکني چشمت روز بد نبينه! تعداد زيادي آدم ظاهرا سالم رو نشون ميده که با گوش دادن به آواهايي زوزه مانند گريه مي کنند و از زمين و زمان طلبکارند! تو سر خودشون و بعضي وقتا بغل دستيشون ميزنن که امشب علي زخمي ميشه و فردا شب ميميره و از اين حرفا! من هم چون بارها اين صحنه ها رو ديدم اصلا خندم نميگيره! خوب بابا هرچيزي حدي داره ديگه. بريد تو روضه خونه بزنيد تو سر خودتون يا حداقل بذاريد تلويزيون خصوصي بسازن ملت. اين ماهواره رو هم که روش پارازيت انداختين.
ولش کنيد بابا اصلا. پيک اخر به سلامتي همه شما!

۱۳۸۹ مرداد ۲۰, چهارشنبه

به نام خداوند زور کننده

ب گ ي ر ش. به نام خداوند زور کننده. همانا ما براي شما گرسنگي آورديم. و اگر ماه رمضان نبود، آن نهنگ پدر ژپتو را از مخرجش بيرون مي داد. آيا هيچ انديشيده ايد که چرا شکم داريد؟ و همانا ما به موسي گفتيم که به سوي فرعون برو که او سخت قيام کرده است. اي کساني که ايمان آورده ايد، هرکس را ديديد که در ماه رمضان چيزي مي خورد، چيزتان را در راه خدا در او فرو کنيد. و همانا خداوند آمرزنده و مهربان است. ما براي شما چهار ماه را حرام کرده ايم. و روسپيان را از نگه نداشتن حرمت ماه هاي حرام بيم دهيد. ما اين سخنان را براي خردمندان آورده ايم باشد که روزه بگيرند. و خداوند هميشه روزه است. آنگاه که به موسي گفتيم به سوي فرعون برو که کون خودش را جر داده است. و روزه بگيريد تا خداوند در عوض به شما خرما بدهد و شما را به جايي که درختاني جز درخت خرما دارد ببرد. اين براي شما مسلمانان است که روزه بگيريد اما اگر کافران هم چيزي خوردند آنها را آتش بزنيد. و خداوند مهربانترين مهربانان است. و روزه داران را نويد ده که آنها را در روز قيامت با يک شکم اضافي زنده مي کنيم تا هرچه مي خورند سير نشوند. در مورد روزه از تو سوال مي کنند بگو روزه را براي آزمايش شما قرار دادم و مايه ارامش شما است. هرکس روزه نگيرد آرامشي در دنيا و آخرت ندارند. هرکه را هم ديديد که آرامش دارد توهم است و از دسيسه هاي شيطان است. پس هرکس را ديدي که خوشحال بود، بگو پناه مي برم به خدا از شر شيطان رانده شده راننده کاميون. و در اين کار حکمت هايي نهفته است. خداوند براي شما مثالي ميزند. مانند دهقاني که مترسک دارد و باد آن مترسک را ميبرد و کلاغ ها هم ديگر نمي ترسند. و البته اين مثال را خداوند براي عاقلان زده است. اگر کسي پرسيد حکمت چيست، بگو ما حال کرده ايم گرسنگي بکشيد. حرفي داريد؟ و اين است خداوندي که به همه انچه که در روده هاي شما هست دانا است. و در ماه رمضان سکس نکنيد. جق هم نزنيد. اي مردم زنها را که براي لذت بردن شما آفريديم در روزهاي ماه رمضان بي محل کنيد. و شبها تا مي توانيد ترتيبشان را بدهيد. و خداوند به ساديسم شما آگاه است. و آنگاه که به موسي گفتيم به سوي فرعون برو و عصاي خود را در ماتحتش فرو کن. بترسيد از روزي که به شما امر کنيم در آهن مذاب شنا کنيد. پس روزه بگيريد و آنها را که روزه نمي گيرند ابتدا شلاق بزنيد و اگر آدم نشدند گردن بزنيد و باز اگر آدم نشدند بر آنها اسيد سولفوريک 99% بريزيد و سپس آنها را آتش بزنيد. باز اگر آدم نشدند، آنها را لخت کرده و پاهايشان را به يک سيم انتقال 20000 ولت ببنديد، سپس ما ابابيل را مي فرستيم تا بر سر آنها برينند و چشمانشان را در آورند و سپس به رعد و برق فرمان مي دهيم تا آنها را براي هميشه دود کند. اين است سرنوشت روزه خواران. و البته در آخرت عذابي سخت تر در انتظار آنان است. و خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

به نام خداوند آتش زننده!


ب ی ل ا خ! به نا م خداوند آتش زننده، آن خدایی که مخالفانش را برای همیشه در آتش می سوزاند. پاک و منزه است خدایی که در حلقومتان مذاب میریزد! و آنگاه که به موسی گفتیم به سوی فرعون برو و همانا ما حرفهایمان سر و ته ندارد! این برای شما بهتر است اگر اهل ایمان باشید. کیست که ابرها را پشم میکند؟ بگو آن خدای پشم کننده! که شما را در روز قیامت به پشم خود هم حساب نمیکند! همانا خداوند مخالفانش را برای همیشه زجر میدهد او خدایی است که هرگز ذره ای بر کسی ظلم نمیکند! و البته اگر خداوند می خواست همه را هدایت میکرد، اما عشقش چنان میکشد که تعدادی از شما را به شکل خوک در آورد و بر دلهایتان مهر بزند و خداوند به فنون شکنجه آگاه است. بگو کیست که به این زیبایی حال شما را بگیرد؟ کیست به جز آن خدای فریب دهنده. هر کس از شما به خداوند چپ نگاه کند چوب در ماتحتش می شود و همانا خداوند به ماتحت شما و هرآنچه بین آن است آگاه است! و ای مردم، همانا زنها را برای شما آفریدیم، مبادا آنها را آدم حساب کنید، خداوند به هر کسی به میزانی معین بها داده است، پس از هرکجا که می خواهید به زنها وارد شوید!این است آن خدایی که به همه امور آگاه است و هر گاه که خورشید طلوع کرد نماز را به جا آورید و آنگاه که به نوح گفتیم کشتی بساز! همانا باز هم میگوییم که حرفهای ما سرو ته ندارد وکیست که از این مثال ما عبرت گیرد؟ قسم به کیوی و نارگیل که تا به حال ندیده ایم، انسان موجود ابلهی است! واین مثال برای خردمندان زده شده است که آنها هم ابله هستند. و همانا شما از ما نپرسید که چرا بی سرو ته حرف میزنیم، خداوند از آنچه که شما نمیدانید به خوبی آگاه است. اوست خداوندی که پدر ژپتو را در دل نهنگ زنده نگه داشت و برایش میز و قلم و شمع مهیا کرد! آیا شما آنگاه که آن نهنگ بادگلو میزد آنجا بودید؟ اینها اخبار غیب است که برایتان بازگو میکنیم، باشد که دیگر سوال نکنید تا برایتان حوری روسی بیاوریم حال کنید، وخداوند به آنچه که در زیر لباستان پنهان می دارید آگاه است. و همانا آن دسته از بندگان من که با ایمان هستند همیشه در حال حال کردن خواهند بود و ما برای بچه بازها هم برنامه داریم و همانا خداوند قزوینی ها را هم دوست دارد.و بنگرید که ما به سوی جن ها شهاب شلیک میکنیم و نمیگذاریم که از آسمان عبور کنند و جاسوسی ما را بکنند. این است خداوند آگاه به آسمان که اگر مراقبش نباشیم برسرتان خراب می شود.و همانا خداوند از نیوتن و انیشتین هم دانا تر است. و هر کس را دیدید که این حرفهای ما را بازگو کرد، او را بپیچانید، اگر نشد خودتان علی الحساب بسوزانیدش تا بعدا ما خود او را در روز قیامت در حالی که کباب شده است و سیخی در ماتحتش فرو شده زنده کنیم و این است پایان بی چون و چرای مخالفان من و همانا خداوند بسیار مهربان و بخشنده است. و از شیطان بترسید، اگر به حرفهای ما شک کردید آن شیطان است که شما را خر میکند و البته او در برابر خداوند عددی نیست و ما میخواهیم که شما خر شوید تا برای همیشه شما را بسوزانیم.این است خداوند حکیم و عاقل که از پیش به خرشدن شما آگاه است. وما موسی را به سوی فرعون فرستادیم! همانا آسمانها و زمین و هر آنچه بینشان است را در 6 روز آفریدیم. دو روز آسمانها را آفریدیم و سه روز زمین را و 4 روز هرآنچه بین آنها است را ! این است خداوند حساب کننده.البته ما این مثال را برای ریاضیدانان زدیم، باشد که هنگ نکنند. و همانا ما موسی را به سوی فرعون فرستادیم این است خداوند ربط دهنده! و به مخلفان بگو اگر میتوانید شما هم مثل من ربط دهید و از ریاضیات و نجوم سر در آورید، پس چون نمیتوانند بگو پس خفه شید، این است خداوند ساکت کننده. و کیست که نداند ما روز و شب را پشت سر هم می آوریم! آیا این دلیل روشنی نیست که راست میگوییم؟ آیا مشاهده نمیکنید که خورشید در آسمان می درخشد؟ پس ما راست میگوییم و خداوند بخشنده و مهربان است. و همانا به موسی گفتیم که به سوی فرعون برو که قیام کرده است. این است خداوند گیر دهنده! وعده های ما همه حق است و البته روزی بر آورده خواهد شد. ما از آن روز حرفی نمیزنیم چون بعضی از حرفهایمان که در اول هم آورده ایم از اسرا غیب است و همانا خداوند بسیار راستگو و مهربان و بخشنده و علیم و دانا و غیبگو و کار درست است!

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

آیا سوختن جاودانه و شکنجه جاودانه یک فرد منطقی است؟

چندین بار در قرآن آمده است که به جرم هایی، افرادی را در آتش می اندازند و آن افراد تا ابد در آن جاودانه می مانند. برای من بسیار جای شگفتی است که با وجود خصوصیاتی که قرآن از معاد ارائه میدهد، که تمام جسمانیت آدم و سیستم اعصاب و ادراک به همراه روح، بازسازی خواهد شد، چنین سرانجامی دچار یک آدم شود.

گناه فرد هر چیزی که باشد، تحمل درد سوختن در آتش برای یک انسان، آن هم تا ابد، به نظر من بسیار غیر منطقی است. در نظر بگیرید که فردی را در آتش انداخته اند و یا به هر ترتیب دیگری در معرض آتش قرار دارد و کباب می شود! در نظر بگیرید که این فرد محکوم است که تا ابد در آن وضعیت بماند و درد بکشد! یعنی نه یک سال و دو سال و صد سال، و نه هزار ومیلیارد و ... بلکه تا ابد. مرگی هم در کار نیست و آن فرد همواره درد میکشد. دردی واقعی همچون درد سوختنی که بسیاری از ما درجات بسیار خفیفی از آن را در نقاطی از بدنمان تجربه کرده ایم.

و اما جرمهایی که در اثر آنها افراد در آتش جاودانه می شوند:

والذین کفروا وکذبوا بآیاتنا اولئک اصحاب النار هم فيها خالدون .(بقره 39)

آنان كه كافر شوند و آيات ما را تكذيب كنند براى هميشه درآتش دوزخ خواهند ماند

ان الذين كفروا لن تغني عنهم امولهم و لااولدهم من الله شيئا و اولئك اصحب النار هم فيها خالدون .(آل عمران 116)

همانا كساني كه كافر شدند اموال و فرزندانشان آنان را در برابر خداوند بي نياز نمي كند آنان اهل آتشند و در آن جاودانه اند

وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا(النسا 93)

و هر كس، فرد باايمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است; در حالى كه جاودانه در آن مى‏ماند; و خداوند بر او غضب مى‏كند; و او را از رحمتش دور مى‏سازد; و عذاب عظيمى براى او آماده ساخته است

ان الذين كفروا و ظلموا لم يكن الله ليغفر لهم و لا ليهديهم طريقا (النسا 168 )

الا طريق جهنم خالدين فيها ابدا و كان ذلك على الله يسيرا (النسا 169)

كسانى كه كافر شدند، و (به خود و ديگران) ستم كردند، هرگز خدا آنها را نخواهد بخشيد، و آنان را به هيچ راهى هدايت نخواهد كرد،

مگر به راه دوزخ كه جاودانه در آن خواهند ماند; و اين كار براى خدا آسان است.

براستی با توجه به علم ازلی که قرآن برای خداوند قائل می شود، چه فلسفه ای در وجود و خلقت یک فرد نگون بخت است که باید تا ابد در آتش بسوزد؟

۱۳۸۸ اسفند ۲, یکشنبه

و نکاح زنان شوهر دار بر شما حرام است مگر آنان که (در جنگها و با حکم خدا) متصرف شده اید.نساء24 ترجمه الهی قمشه ای


در این آیه قرآن اجازه نکاح زنان شوهر دار را به عنوان غنیمت به جنگجویان سپاه اسلام می دهد. شما تصور کنید که سپاه اسلام در برابر کشوری که در آن زندگی میکنید صف آرایی کرده است. در جنگ فردی از مسلمانان زنی را اسیر میکند و دیگر برای او مهم نیست که آن زن شوهر دارد و یا نه، بچه دارد و یا نه! آن رزمنده مسلمان می تواند به حکم قرآن آن زن را به عقد خود در آورد! به همین راحتی و سادگی .

این ترجمه دقیق آیه و خود آیه است که در قرآن آمده است ( ترجمه از مهدی الهی قمشه ای که هم اکنون این ترجمه در همه خانه ها و کتاب فروشی ها موجود است) :

آیه 24 سوره نساء:

والمحصنات من النساء الا ما ملكت ايمانكم كتاب الله عليكم واحل لكم ما وراء ذلكم ان تبتغوا باموالكم محصنين غير مسافحين فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فريضه ولا جناح عليكم فيما تراضيتم به من بعد الفريضه ان الله كان عليما حكيما

ترجمه:

و نکاح زنان شوهر دار بر شما حرام است مگر آنان که (در جنگها و با حکم خدا) متصرف شده اید، بر شماست که پیرو کتاب خدا باشید و هر زنی غیر از آنچه ذکر شد حلال است که به مال خود به طریق زناشویی بگیرید نه آنکه زنا کنید، پس چنانچه از آنها بهره مند شوید آن حق معین که مهر آنهاس به آنها بپردازید و باکی نیست بر شما که بعد از تعیین مهر هم به چیزی با هم تراضی کنید البته خدا دانا و به حقایق امور آگاه است.

و اما تفسیر المیزان در مورد این آیه :

اين واژه ، يعنى كلمه ( محصنات ) عطف است به كلمه ( امهات ) ومعناى آيه چنين مى‏شود حرام شد بر شما ازدواج با مادران و ... همچنين ازدواج با زنان شوهردار - البته مادام كه شوهر دارند - .


و بنا بر اين جمله : الا ما ملكت ايمانكم در اين مقام خواهد بود كه حكم منعى كه در محصنات بود از كنيزان محصنه بردارد ، يعنى بفرمايد زنانى كه ازدواج كرده‏اند ، و يا بگو شوهر دارند ، ازدواج با آنها حرام است به استثناى كنيزان كه در عين اينكه شوهر دارند ازدواج با آنها حلال است به اين معنا كه صاحب كنيز كه او را شوهر داده مى‏تواند بين كنيز و شوهرش حائل شود ، و در مدت استبرا نگذارد با شوهرش تماس بگيرد ، و آنگاه خودش با او همخوابگى نموده ، دوباره به شوهرش تحويل دهد ، كه سنت هم بر اين معنا وارد شده است .


و اما اينكه بعضى مفسرين گفته‏اند مراد از جمله : الا ما ملكت ايمانكم مالكيت مولى نسبت به خود برده نيست بلكه صاحب اختيارى و ملكيت همخوابگى و شهوت‏رانى از زن به وسيله نكاح و يا به وسيله مالك كنيز شدن است ، ( ساده‏تر اينكه آيه شريفه مى‏خواهد بفرمايد غير آن چهارده طايفه حلال است .


به استثناى شوهردارها كه همخوابگى با آنها حرام است ، مگر آنكه به وسيله نكاح يا ملكيت رقبه مالك ناموس آنها شده باشيد ، و بنا بر اين معنا استثناى نام برده استثناى منقطع و نظير عبارت ( به همه علما سلام كن مگر غير علما ) خواهد بود ، چون قبلا فرموده بود زنان شوهردار حرامند ، مگر آنكه به وسيله نكاح يا ملك رقبه مالك ناموس آنها باشيد و معلوم است چنين زنى داخل در عبارت زنان شوهردار نبود ، تا استثنا آنرا خارج سازد ) ( مترجم ) پس اين تفسير درست نيست به خاطر اينكه اولا بايد بگوئيم : مراد از كلمه ( محصنات ) زنان عفيفند ، نه شوهردار ، تا استثناى منقطع نشود ، كه اشكال آن را قبلا تذكر داديم ، و گفتيم زنى كه از آن چهارده طايفه نباشد ازدواجش حلال است ، چه عفيف باشد و چه نباشد ، و ثانيا اين معنا از قرآن كريم معهود و سابقه‏دار نيست ، كه عبارت ( ما ملكت ايمانكم ) را بر غير برده اطلاق كرده باشد ، در اصطلاح قرآن كريم ملك يمين به معناى برده است و بس ، نه به معناى تسلط بر شهوت رانى و امثال آن .


و همچنين تفسير ديگرى كه كرده‏اند و ذيلا از نظر خواننده مى‏گذرد درست نيست ، و آن اين است كه گفته‏اند مراد از جمله : ( ما ملكت ايمانكم ) زنان جوانى است كه شوهر كافر دارند ، ولى در جنگ اسير مسلمانان شده‏اند ، ( و آيه شريفه مى‏خواهد بفرمايد بطور كلى زن شوهردار حرام است ، الا چنين زنى كه با اينكه شوهر دارد ، از آنجا كه جزء غنائم جنگى مسلمين شده براى مسلمان تمتع از او حلال است ) ، و اين تفسير را با روايت زير تاييد كرده‏اند


ترجمة الميزان ج : 4ص :426


كه ابى سعيد خدرى گفته : اين آيه در باره اسير شدن اوطاس نازل شد ، كه مسلمانان زنان مشركين را اسير گرفتند و با اينكه در دار الحرب شوهرانى مشرك داشتند با اين همه به حكم اين آيه حلال شدند و منادى رسول خدا (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) ندا در داد كه هر كس كنيزى از اين زنان نصيبش شده ، اگر كنيزش حامله است با او همخوابگى نكند ، تا وضع حمل كند و آنها هم كه كنيزشان حامله نيست صبر كنند تا مدت استبرا تمام شود .


وجه نادرستى اين تفسير اين است كه عبارت ما ملكت ايمانكم مطلق است ، هم شامل اسراى جنگى شوهردار مى‏شود ، و هم شامل غير آنان ، و روايت نامبرده به خاطر اينكه سندش ضعيف است ، و قدرت آن را ندارد كه اطلاق قرآن را مقيد كند .


كتاب الله عليكم كتاب الله عليكم يعنى الزموا حكم كتاب الله ، ملازم حكم خدا شويد ، و آن حكمى كه خدا بر شما نوشته - و يا بگو واجب كرده را بگيريد ( چون كلمه عليكم - به نظر مؤلف قدس سره در اينجا اسم فعل است ، و معناى فعل امر - بگيريد - را مى‏دهد ، ) ولى مفسرين گفته‏اند كلمه كتاب در اين جمله از اين جهت به صداى بالا خوانده مى‏شود كه مفعول مطلق فعلى تقديرى و فرضى است ، و تقدير كلام كتب الله كتابا عليكم ( خدا عليه شما كتابى نوشته و تكليفى واجب كرده ) ، آنگاه فعل كتب حذف شده ، به جايش مصدر آن فعل به فاعل اضافه شده ، و اين مضاف و مضاف اليه به جاى فعل نشسته ، و بنا به گفته آنان ديگر ( عليكم ) اسم فعل نيست بهانه مفسرين در اين تفسير كه كرده‏اند اين است كه اگر كلمه ( عليكم ) اسم فعل بود بايد مى‏فرمود : عليكم كتاب الله ، ( بگيريد كتاب خدا را ) .


به ايشان اشكال كرده‏اند كه جلوتر آمدن مفعول از فعل چيز نوظهورى نيست ، ممكن است ( كتاب ) را از باب تقدم مفعول بر فعل مفعول عليكم بگيريم .


جواب داده‏اند نحويين اجازه نمى‏دهند زيرا اسم فعل در عمل كردن ضعيف است ، خيلى هنر داشته باشد طبق معمول همه افعال در مفعول مؤخر عمل كند ، و اما در مفعول مقدم نمى‏تواند عمل كند .


و احل لكم ماوراء ذلكم در اينجا اگر خداى تعالى مى‏خواست بفرمايد : غير از اين شانزده طايفه ، هر زنى ديگر براى شما حلال است ، نمى‏فرمود ( ما وراء ) چون كلمه ( ما ) مربوط به غير ذوى العقول است .


جالب است که در تفسیر ( ماله کشی) محصنات که معنی دقیقی تحت الفظی دارد و معنی دقیق آن زنان شوهر دار است را عطف به امهات گفته است! خوب چرا قرآن مثل جاهای دیگر که نوشت امهات اینجا هم ننوشت امهات؟ اصلا هم زیبایی آیه از بین نمیرفت و نیازی هم به ماله کشی نبود. ثانیا این بنابر این دیگر از کجا آمد؟ و کنیز را چگونه بر این معنی افزوده است؟ چرا اگر گفته است امهات پس یعنی زن شوهر دار مگر کنیز؟ این بنابر این به سختی زیر سوال است! و به علاوه چگونه است که آدمی را کسی صاحب می شود و به کس دیگری می دهد تا با او همخواب شود و سپس خودش او را باز می ستاند و با او همخواب می شود؟! آیا این خیلی بهتر از غنیمت بردن یک زن در جنگ است؟ یعنی اینچنین که تفسیر المیزان گفته اند رو سفیدی خریده اند؟



در تفسیر آمده است که ما ملکت ایمانهم مطلق است و... خوب همین یعنی می توان معنی اسیر شدن را هم از آن گرفت. به علاوه ادعای محض که دلیل نمی شود! چگونه می توان ادعا کرد که سند روایت ضعیف است؟ باید برای این ضعف دلیل آورد. و چرا اصلا روایت؟ چرا عطف؟ چرا پیچاندن لقمه دور دهان؟

نکته ای که در این مقوله خوب میگنجد این است که مفسران سعی در پیچاندن و گنگ و بسیار تخصصی نشان دادن واژه ها و معانی هستند تا خواننده های عام بترسند و بگویند به این سادگی ها هم نیست! و اینگونه از رد ترجمه دقیق پرهیز کنند و بر خود بقبولانند که نکاح زن شوهر دار یک معنی دیگر دارد، زدن زنان خوب است، ذوالقرنین ماجرایش به این سادگی نیست و ...اما این شیوه در اصل و به تنهایی چندان کار ساز نیست و این ترس چون از کودکی آمده است و شمشیر ارتداد بالای سر مسلمانان شناسنامه ایست کارساز میشود.